شبدر

شبدر

شبدر

شبدر

فریاد بی صدا


چند صباحی عشق ورزیدیم ،  

 دل بستیم ،   

گره خوردیم و عاقبت گسسته خواهیم شد ،  

 

تنهاخواهیم رفت و تنها خواهیم ماند ،   

کسی چه می داند :   

شاید در آن سوی مرگ نقش تنهایی به پایان رسد .  

 

 من گله از رفتن تو ندارم   

 ولی ازرفتن تو فریاد ...   

از من آزرده مشو ،   

می روم از خانه ی تو بدان عاشق و بی تقصیرم،   

تو اگر خسته ایی از دست دلم حرفی نیست ،   

امری کن تا بمیرم !!!   

باور کن بی صدا در باغ فریاد سر به زمان خواهم داد .   

http://hokm1988.blogsky.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد