سلام .. پارسالی که دریا بودم ماه رمضون این محمد شهبازی مهندس دوم کشتی مبین یک حال اسیدی بهمون داد و نگذاشت ما مثل آمیزاد روزه بگیریم..
تو اون گرمایی که تخم مرغ جوجه میشد و شایدم نیمرو .. ما میرفتیم بویلر و رنگ می زدیم .. اونم چه رنگ زشتی .. خلاصه نشد
امروز خدا حال داد بهمون و یک روز گذاشت ما کمتر گناهی بشیم و روزه گرفتیم .. حالا چند تا باید بگیرم؟
دیگران از من متنفر باشند؛بهتر از آن است که من از دیگران متنفر باشم...!
گل را دوست دارم چون لطافت تو رو دارد
دریا را دوست دارم چون وسعت نگاه چشمان تو رو دارد
ماه را دوست دارم چون یبایی تو رو دارد
.خورشید را دوست دارم چون ذره ای از گرمای عشق تو رو دارد
شب را دوست دارم چون لحظه یکی شدن دلهاست.
سکوت را دوست دارم چون در این لحظه ها فقط به تو می اندیشم
تنهایی رادوست دارم چون میخواهم با خیالت در آسمان رویا سیرکنم .
دفتر تنهایی ام را دوست دارم چون لحظه لحظه خاطراتمان رو به یاد می آورم .
یک روز می بوسمت !
فوقش خدا منو می بره جهنم ! فوقش می شم ابلیس !
اونوقت تو هم به خاطر این که یک « ابلیس » تو را بوسیده ، جهنمی می شی !
جهنم که اومدی ، من اونجا پیدات می کنم و دور از چشم خدا هر روز می بوسمت !
وای چه بهشتی بشه جهنم!
سلام.. منم باز .. امروز شاکی ام . از همه . از انرژی اتمی که هر روز داریم به سوژه شدن خودمون توی این ور و اون ور می خندیم.. از اینکه هی میریم داد میزنیم حق ما حق ما ولی می بینیم هیچ کدوم از این انرژی بهره نبردیم .
چرا توی بوشهر که کل ملت از گرما هلاک شدن و مرکز انرژی هسته ای اه روزی ۲ ساعت قطعی برق داریم ؟ چرا ؟
اینو به چرا های دیگه زندگی ام اضافه می کنم!