شبدر

شبدر

شبدر

شبدر

زخم های عشق :

کودک با شادی در کنار رودخانه شنا میکرد که ناگهان یک تمساح به سوی او حمله میکند . مادروحشت زده به  سوی فرزندش میرود و در آخرین لحظه در حالیکه تمساح پای فرزندش را به دهان گرفته بود تا به داخل رودخانه ببرد ، دستان فرزندش را میگیرد و نبردی  بین او و تمساح در میگیرد . مادر با قدرت تمام دستان فرزندش را گرفته بود و میکشید .  با فریاد های آن مادر و فرزندش چند  نفر به کمک آنها می آیند و موفق میشوند تا کودک را از چنگ تمساح نجات دهند .  کودک زخمی مدتها در بیمارستان تحت درمان قرار میگیرد . روی دستان کودک نیز آثاری از زخم هایی  وجود داشت که در اثر فشار ناشی از ناخن های مادرش ایجاد شده بود .  در این ایام خبرنگاری  برای مصاحبه با آن کودک به  بیمارستان میرود  . پسر با ناراحتی زخم های روی پاهایش را به خبر نگار نشان میدهد و میگوید اینها جای زخم های آن تمساح است . و سپس  با خوشحالی زخمهای روی دستانش را نیز  به خبر نگار نشان میدهد و  میگوید   این زخم ها را دوست دارم  زیرا اینها زخم های عشق مادرم میباشند .
http://nasrin835.persianblog.ir
نظرات 1 + ارسال نظر
سپیده سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:46 ب.ظ

مادر..........مادر........مادر ........... خوشا بحال اونایی که دارن و تاسف به کسانی مثه من که از این نعمت سالهای ساله که بی بهره اند.............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد